|
قافله ای از مدینه به سوی خراسان حرکت کرد، امیر این غافله ، حجت خدا حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بود، که در مسیر خویش از بصره به سوی اهواز بر خاک شلمچه قدم نهاد و شبی را در نخلستان این منطقه بیتوته کرد.
قافله دیروز مولا، رد پایی از خود بر جای نهاد که شیعیانش در دفاع مقدس ، در منطقه شلمچه جاده امام رضا (ع) را کشیدند . آمدند سینه ها را سپر کردند و با فریاد « یا زهرا سلام الله علیها» خون دادند که دیگر به اسلام سیلی نزنند و مولایشان را به ولایتعهدی مأمون ها نبرند .
خوش آمدی! اما با وضو! اذن دخول بخوان ! باذن الله و اذن رسوله و ....
سلام به غروب غم انگیز و معنادار شلمچه ، سلام به غروب خون بار شلمچه .
علمدار عصر غیبت و انتظار حضرت امام خامنه ای مدظله العالی نوروز 1378 هدیه غریبی به شلمچه دادند که باید آن را بخاطر سپرد: « ز پاره های دل من شلمچه رنگین است ، سخن چو بلبل از آن عاشقانه می سازم»
سلام بر شلمچه که از پاره های دل رهبر رنگین است .
« سلام بر شهداء و بدنهای مطهرشان که همدمی جز نسیم صحرا و پناهی جز مادرشان فاطمه زهرا سلام الله علیها ندارند .»
سلام بر« حاج ابراهیم همت » که فرمانده لشگر هفت ابرهه عراق ( ابراهیم جبودی ) را زمین گیر کرد .
سلام به« حاج حسین خرازی » که در برابر جنود کفر( که در رأس آن ماهر عبدالرشید بود ) ایستاد .
شلمچه یعنی به گور بردن آرزوی ماهر عبدالرشید که گفت « امروز امیدیه ، فردا اهواز» شلمچه یعنی قطعه ای از بهشت ، شلمچه یعنی بوی یاس و قتلگاه حاج حسین خرازی ، حاج حسینی که ثابت کرد یک دست هم صدا دارد.
شلمچه یعنی شدید ترین ضد حمله ها ، از 8 صبح تا 5 بعدظهر، یک ریز و پی در پی ، بی وقفه و بدون مهلت .
شلمچه یعنی « سید صمد حسینی » که بعد از سیزده سال سرش سالم پیدا شد .
شلمچه یعنی یک قدم تا خدا...
باید آنجا می بودی و می دیدی که با اولین فراض از زیارت «السلام علیک یا وارث آدم صفوۀ الله...»
چگونه صدای هق هق رزمندگان در سینه خاکریز و دخل سنگرهای عشق بلند می شد و فرشتگان را با خود هم نوا می کرد.
و اینک تو ای برادر و خواهر ! ای سوخته دل ! بدان که ما برای حفظ ارزش های بجا مانده که حاصل شجاعت و قهرمانی فرزندان این ملت است راه سختی را پیش رو داریم .اکنون ما ماندیم با کوله باری از مسئولیت و ادای وظیفه ....
به شهید محمد علی رجایی ایمان دارم که گفت :« همه اش باید دیگران سرنوشت باشند وتو سرنوشت آنها را بخوانی حالا یک بار هم تو سرنوشت درست کن و بگذار دیگران بخوانند .»
پس از سالها انتظار ،باز در باغ شهادت را برایمان گشودند ...
امروزدرهای دانشگاه ها دروازه های شهادتند و باید بر سر در آن نوشت «هر که دارد هوس کربو بلا بسم ا...»مهم نیست چه رشته ای هستی ، با وضو قلمت را در دست بگیر ... و با قدرت قدم بردار که تو رهرو سید علی هستی...
خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . .
نظرات شما عزیزان:
خسته نباشید"وبلاگ خوب و مفیدی دارید
اجرتون با شهدا
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک"
برچسبها: